اختلال دلبستگی در بزرگسالان
دلبستگی شامل نحوه ایجاد پیوندهای صمیمی و عاطفی با دیگران است. این ارتباط عاطفی از نوزادی شروع می شود با افزایش سن، سبک دلبستگی خود را بیشتر بر اساس رفتارهای دلبستگی که در کودکی آموخته ایم، توسعه می دهیم. سبک دلبستگی می تواند تأثیر زیادی بر نحوه شکل گیری روابط ما در بزرگسالی داشته باشد ...
اختلال دلبستگی نوعی اختلال رفتاری است که بر توانایی فرد در ایجاد و حفظ روابط تأثیر می گذارد.
این اختلالات معمولاً در دوران کودکی ایجاد می شوند. زمانی که کودک نتواند ارتباط عاطفی ثابتی با والدین داشته باشد، ایجاد می شود.
در حال حاضر تشخیص اختلال دلبستگی برای بزرگسالان وجود ندارد، اما ممکن است مشکلات دلبستگی را تجربه کنند. این موارد می توانند ناشی از اختلالات دلبستگی درمان نشده یا تشخیص داده نشده در دوران کودکی باشند.
مبانی: نظریه دلبستگی
نظریه دلبستگی به چگونگی ایجاد پیوندهای عاطفی توسط افراد می پردازد. روشی که فرد یاد می گیرد برای ایجاد و حفظ روابط در درجه اول از تعامل اولیه آنها با والدین در دوران کودکی ناشی می شود.
روانشناسان در ابتدا انواع مختلفی از دلبستگی را که می تواند در دوران کودکی ایجاد شود مورد مطالعه و طبقه بندی قرار دادند. سپس محققان مصاحبه دلبستگی بزرگسالان را برای تشخیص انواع آن در بزرگسالان تهیه کردند.
انواع دلبستگی در بزرگسالان مشابه موارد مشاهده شده در کودکان است. آنها عبارتند از:
دلبستگی ایمن: یک فرد بزرگسال با دلبستگی ایمن احتمالاً با والدین خود پیوند عاطفی مثبتی دارد. آنها در روابط خود راحت هستند و اضطراب کمی دارند.
دلبستگی اجتناب یا طرد کننده: بزرگسالان با این نوع دلبستگی از صمیمیت و نزدیک بودن ناراحت هستند و برای استقلال در روابط خود ارزش قائل هستند. در کودکی ممکن است والدین آنها با نیازهای آنها همراه نبوده اند.
دلبستگی اضطرابی: بزرگسالان با این وابستگی ها میل به صمیمیت دارند و در روابط خود احساس امنیت نمی کنند. اگر کودک والدینی داشته باشد که به طور غیرقابل پیش بینی در زمان پاسخ به نیازها و احساسات او حضور داشته اند؛ احتمالا این سبک از دلبستگی ایجاد می گردد.
دلبستگی نامشخص: بزرگسالان با این سبک دلبستگی ممکن است الگوهای شدید یا بی نظمی روابط داشته باشند. این نوع از دلبستگی ممکن است در پاسخ به ضربه یا حادثه در دوران کودکی ایجاد گردد.
همچنین ببینید:
انواع اختلال دلبستگی
دستورالعمل های تشخیصی حرفه ای؛ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم؛ (DSM-5) دو نوع اختلال دلبستگی را لیست می کند.
با این حال، شایان ذکر است که معیارهای هر یک بر علائم در کودکان متمرکز است.
اختلال دلبستگی واکنشی
اختلال دلبستگی واکنشی (RAD) معمولاً از بدرفتاری یا بی توجهی در اوایل دوران کودکی ناشی می شود.
آکادمی روانپزشکی کودکان و نوجوانان آمریکا خاطرنشان می کند که کودکان مبتلا به RAD ممکن است:
سطح پایینی از تعامل با افراد دیگر داشته باشند
در هنگام تعاملات اجتماعی شواهدی از احساسات کم یا بی احساسی نشان می دهند
در هنگام استرس در آرام شدن مشکل دارند
هنگام انجام فعالیت های روزمره با والدین خود ناراضی، تحریک پذیر، غمگین یا ترسیده به نظر می رسند
اگر کودک درمان موثری دریافت نکند، علائم RAD ممکن است ظاهر شود یا تا بزرگسالی ادامه یابد. علائم احتمالی این اختلال در بزرگسالان عبارتند از:
مشکل در بیان احساسات
مقاومت در برابر محبت
مشکل در ابراز محبت
سطوح پایین اعتماد
مشکل در حفظ روابط
تصویر منفی از خود
خشمگینی
کناره گیری
اختلال درگیری اجتماعی مهار نشده
اختلال درگیری اجتماعی مهارشده (DSED) ممکن است در پاسخ به غفلت اجتماعی و فقدان دلبستگی مداوم با یکی از والدین در طول 2 سال اول زندگی ایجاد شود.
کودکان تحت مراقبت اغلب علائم DSED را نشان می دهند. این موارد ممکن است شامل موارد زیر باشد:
بیش فعالی
حداقل مرزهای اجتماعی
اجتماعی بودن شدید
آمادگی برای نزدیک شدن و تعامل با غریبه ها
اگر کودک مبتلا به DSED درمان موثری دریافت نکند، این مشکل می تواند آشکار شود یا تا بزرگسالی ادامه یابد.
نوجوان یا بزرگسال مبتلا به DSED ممکن است موارد زیر را نشان دهد:
بیش فعالی
اعتماد شدید به افرادی که نسبت به آنها شناخت ندارد
عدم آگاهی از مرزهای اجتماعی
تمایل به پرسیدن سوالات از افرادی که به تازگی ملاقات کرده اند
سایر رفتارهایی که نشان دهنده عدم کمرویی است
همچنین ببینید:
آیا این اختلال ارتباطی با اختلال هویت تجزیه ای وجود دارد؟
داشتن اختلال هویت تجزیه ای (DID) مستلزم داشتن حداقل دو حالت شخصیتی متمایز است. کارشناسان پزشکی قبلاً از این بیماری به عنوان اختلال شخصیت چندگانه یاد می کردند.
برخی از شواهد نشان می دهد که افرادی که دلبستگی آشفته دارند ممکن است در آینده دچار هویت تجزیه ای شوند.
محققان هنوز به طور کامل علل شرایط تجزیه را درک نکرده اند. برخی از نظریه ها نشان می دهد که ممکن است پس از سو استفاده جنسی یا عاطفی در دوران کودکی ایجاد شوند.
اختلال هویت تجزیه ای DID حدود یک درصد الی 3 درصد از جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهد، اما علائم عمومی تجزیه بیشتر شایع است.
فرد مبتلا به DID از تغییر شخصیت خود اطلاع ندارد.
در زیر برخی از علائم و نشانه های این اختلال که دیگران ممکن است متوجه شوند یا شخص ممکن است تجربه کند، آورده شده است:
عدم اطمینان در مورد هویت واقعی آنها
ناپیوستگی در درک خویشتن
تغییرات مربوط به رفتار، هوشیاری و حافظه
احساس عدم ارتباط با خود و دنیای اطراف
از دست دادن حافظه مربوط به اطلاعات شخصی یا رویدادهای روزمره
کاهش توانایی احساس درد جسمی
اختلال دلبستگی و روابط بزرگسالان
اختلال دلبستگی که در کودکی ایجاد می شود ممکن است بر روابط در بزرگسالی تأثیر بگذارد و تحقیقات بیشتری در این زمینه ضروری است.
فرد مبتلا به اختلال دلبستگی ممکن است در اعتماد به دیگران یا احساس امنیت در یک رابطه مشکل داشته باشد. در نتیجه آنها ممکن است در
ایجاد و حفظ دوستی ها و مشارکت های عاشقانه مشکل داشته باشند.
عوارض
RAD یا DSED دوران کودکی درمان نشده می تواند در بزرگسالی باعث ایجاد موارد زیر شود:
اعتماد به نفس پایین
اختلال عاطفی
دشواری در موقعیت های اجتماعی
اضطراب
افسردگی
تشخیص
در حال حاضر، DSM-5 اختلالات دلبستگی را در بزرگسالان تشخیص نمی دهد، بنابراین بعید است که بزرگسالان این تشخیص را دریافت کنند.
درمان
درمان اختلال دلبستگی دوران کودکی معمولاً شامل روان درمانی است؛ که ممکن است برای فرد بزرگسال که تظاهرات این اختلال را تجربه می کند نیز مفید باشد.
فرد بزرگسال ممکن است دلبستگی درمانی یا مشاوره زوجین را مفید بداند. دلبستگی درمانی برای کمک به فرد برای غلبه بر تأثیر تجربیات منفی اولیه دلبستگی متمرکز است.
مشاوره زوجین می تواند به افراد کمک کند تا ببینند که چگونه یک اختلال دلبستگی ممکن است بر روابط آنها تأثیر بگذارد. با این دانش و با کمک درمانگر، زوج ها می توانند روش ها و استراتژی هایی را برای تقویت پیوند خود ایجاد کنند.
اختلال دلبستگی میتواند تأثیر مخربی بر روابط شخصی و کیفیت کلی زندگی فرد داشته باشد. با این حال، درمان می تواند کمک کند.
روان درمانی به فرد کمک می کند تا افکار و رفتارهایی را که ممکن است بر روابط آنها تأثیر منفی بگذارد شناسایی و درک کند. هنگامی که فرد به این مسائل پرداخت، می تواند روش هایی را ارائه دهد که موثر هستند.
چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟
در حالت ایده آل، درمان باید از دوران کودکی شروع شود. کودکی که هر نوع بی توجهی یا بد رفتاری را تجربه کرده است، بدون توجه به اینکه آیا دارای اختلال دلبستگی است، احتمالاً به حمایت روانی نیاز دارد.
هر فرد که احساس می کند افکار یا رفتارش بر روابط او تأثیر منفی میگذارد، باید با یک پزشک یا مشاور مشورت کند.
همچنین، فرد بالغ که تا به حال بد رفتاری را تجربه کرده است، ممکن است از صحبت کردن آن با یک مشاور، کمک کننده واقع گردد. مسائل حل نشده از گذشته ممکن است بر افکار و رفتارهای حال حاضر تأثیر بگذارد.
نتیجه کلی
بعید است که بزرگسالان تشخیص اختلال دلبستگی داده شوند زیرا دستورالعمل های بالینی فقط این مسائل را در کودکان تشخیص می دهند.
با این وجود، اگر کودک مبتلا به اختلال دلبستگی درمان مؤثری دریافت نکند، علائم میتوانند ظاهر شوند یا تا بزرگسالی ادامه پیدا کنند و باعث ایجاد مشکلاتی در تعاملات اجتماعی و روابط شوند.
هر فرد که در دوران کودکی آسیب یا بی توجهی را تجربه کرده است باید به پزشک یا مشاور مراجعه کند، به خصوص اگر احساس کند که این موضوع بر روابط آنها تأثیر می گذارد.
توجه : مطالب پزشک من از منابع خارجی ترجمه شده و تنها جنبه اطلاع رسانی و آموزشی دارد . از این رو توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست .
منابع:
medicalnewstoday
دیدگاه تان را بنویسید