آیا می توانیم شخصیت خود را تغییر دهیم؟
بیشتر افراد می خواهند جنبه هایی از شخصیتی خود را تغییر دهند. به عنوان مثال ، تام ممکن است بخواهد بیشتر برون ریز باشد ، در حالی که لوسی ممکن است بخواهد منظم تر باشد. تصادفی نیست که تام و لوسی می خواهند مسیری را تغییر دهند که از نظر اجتماعی مطلوب توصیف شوند....
بیشتر افراد می خواهند جنبه هایی از شخصیتی خود را تغییر دهند. به عنوان مثال ، تام ممکن است بخواهد بیشتر برون ریز باشد ، در حالی که لوسی ممکن است بخواهد منظم تر باشد. تصادفی نیست که تام و لوسی می خواهند مسیری را تغییر دهند که از نظر اجتماعی مطلوب توصیف شوند. در واقع ، اکثر افراد می خواهند در یک جهت مطلوب اجتماعی تغییر کنند (به عنوان مثال ، برون گرایی ، وظیفه شناسی ، ثبات عاطفی ، موافقت یا پذیرش را افزایش دهند) و افرادی که در یک ویژگی خاص نمره پایین می گیرند تمایل بیشتری به تغییر این ویژگی دارند. اما چگونه افراد ویژگی های شخصیتی خود را تغییر می دهند؟
برای اجرای تغییر شخصیت ، افراد از اهداف تغییر استفاده می کنند. اهداف ، به طور کلی ، جهت ، ساختار و معنی می دهند. اهداف تغییر ، در واقع انگیزه تغییر شخصیت هستند و ذاتاً پویا هستند. این بدان معناست که هیچ وضعیت نهایی مشخصی برای دستیابی وجود ندارد (مانند اتمام دانشگاه و بازپرداخت وام دانشجویی) اما اهداف تغییر به عنوان انگیزه ای ثابت برای تغییر شخصیت فرد در جهت دلخواه عمل می کنند. بنابراین ، احتمالاً تام و لوسی از اهداف تغییر برای اجتماعی تر یا منظم تر شدن استفاده می کنند.
حال ، سوالی که ایجاد میشود این است: آیا افراد می توانند عمدا شخصیت خود را تغییر دهند؟ بله و خیر. یافته های تحقیقات قبلی ناهمگن است: در حالی که برخی از مطالعات نشان می دهد که اهداف تغییر ، تغییر شخصیت را در جهت مورد نظر پیش بینی می کنند (این مطالعات اغلب شامل مداخلات تغییر شخصیت هستند) ، برخی دیگر نتایج متفاوتی را ارائه می دهند و حتی برخی نشان دهنده تغییر در جهت مخالف و نامطلوب هستند.
یک مطالعه اخیر توسط Lücke و همکارانش (۲۰۲۰) به دنبال بررسی این ناهمگنی بوده و دو جنبه از اهداف تغییر را که ممکن است به تغییر شخصیت اختیاری افراد مرتبط باشد را شناسایی کرد: اول : اهمیت هدف (یعنی تغییر در این ویژگی چقدر مهم و مطلوب است؟) ) و دوم : امکان پذیری هدف (به عنوان مثال ، چقدر احتمال تغییر در این ویژگی وجود دارد؟). نویسندگان استدلال کردند که این دو جنبه (و به ویژه ترکیب آنها) احتمال بیشتری دارد که اهداف تغییر و نتیجتا تغییر شخصیت را پیش بینی کنند. مولفه اساسی در اینجا زندگی روزمره افراد است: اگر اهداف تغییر برای افراد مهم و یا عملی باشد ، آنها به احتمال زیاد عادت های روزمره خود را تغییر می دهند و در موقعیت های روزمره ای تمرکز می کنند که برای صفتی که می خواهند تغییر دهند مناسب هستند. این به نوبه خود افکار ، احساسات و رفتارهای عادی آنها را (به عنوان مثال حالات شخصیتی) با افکار ، احساسات و رفتارهای مورد نظر جایگزین می کند. به عنوان مثال ، اگر هدف تام برای برون گرایی برایش خیلی مهم باشد و اگر رفتار مربوط به این ویژگی (مانند ملاقات با افراد جدید) عملی باشد ، تام به احتمال زیاد عادات روزمره خود را تغییر می دهد و ممکن است در زندگی روزمره خود برون گرا شود. برعکس ، اگر هدف لوسی از منظم بودن برای او واقعاً مهم نباشد (به عنوان مثال میخواهد اینطور شود فقط چون افراد دیگر می خواهند که او منظم تر باشد) ، لوسی به احتمال زیاد خیلی کم عادات روزمره خود را تغییر می دهد و در زندگی روزمره اس منظم تر نخواهد شد.
نویسندگان فرضیه های خود را در یک نمونه ناهمگن از ۳۸۳ شرکت کننده در آلمان آزمایش کردند. مطالعه آنها بیش از ۲ سال به طول انجامید و یک طرح غیر مداخله ای داشت و این بدان معناست که تغییر شخصیت شرکت کنندگان در یک زمینه طبیعی آزمایش شده است. پنج ویژگی بزرگ شرکت کنندگان و اهداف تغییر آنها (از جمله اهمیت و امکان سنجی آنها) چندین بار توسط سوالات و گزارش آنها از خودشان ارزیابی شد. شرایطی که شرکت کنندگان با آن روبرو می شوند و حالاتی که تجربه می کنند به صورت روزانه حداکثر تا ۱۰ روز ارزیابی شد.
محققان چه یافتند؟ اولاً برخلاف پیش بینی شان افرادی که اهداف تغییر بارزتری دارند احتمالاً در جهت مورد نظر تغییر نمی کنند. به این معنی که ، قدرت و جدیت هدف تغییر تام احتمال خروج وی از عادات قبلی آن هم به طور موثر را پیش بینی نمی کند. دوم ، اگرچه اهمیت هدف و امکان پذیری هدف به طور قابل توجهی در افراد متفاوت بود ، اما اهمیت هدف و امکان پذیری هدف به طور مداوم با تغییر شخصیت ارتباط نداشتند. به این معنا که حتی اگر هدف تغییر لوسی برای او مهم و قابل اجرا باشد ، به احتمال زیاد سازماندهی موثری نخواهد داشت.
این بینش ها برای قطعنامه های سال جدید ما به ما چه می گویند؟ آیا هنوز باید در تغییر جنبه های شخصیت خود تلاش کنیم؟ بله! همانطور که خود محققان استدلال کردند ، نحوه تدوین اهداف تغییر بسیار ضروری است: از همه مهمتر ، اهداف تغییر باید تا حد امکان خاص باشند. به این معنی که ممکن است هدف تغییر تام در "برونگرا بودن" برای ایجاد انگیزه برای تغییر برنامه روزمره خیلی انتزاعی باشد. در عوض ، ممکن است او بخواهد هدف تغییر مشخص تری داشته باشد ، مانند عضویت در یک باشگاه مطالعه به صورت هفتگی برای ایجاد شرایط ملاقات با افراد جدید. به همین ترتیب ، لوسی به جای "منظم تر بودن" ، ممکن است بخواهد هدف مشخص تری داشته باشد ، مانند استفاده از لیست های هفتگی برای انجام وظایف اش. با گذشت زمان ، این عادت های جدید ممکن است تمایل به برونگرایی در تام و تمایل به منظم شدن در لوسی را تغییر دهد. اهداف تغییر علاوه بر خاص تر بودن ، باید قابل اندازه گیری ، دست یافتنی ، مرتبط و با محدودیت زمانی نیز باشند . و در اخر باید گفت که هر شخص باید موقعیتهایی را که می تواند در آن بیان شود را به طور جداگانه و بر اساس شخصیت و ظرفیت های واقعی خود شناسایی کند. و اینگونه است که تغییر و هدف تغییر برای فرد قابل اندازه گیری ، دست یافتنی ، مرتبط و با محدودیت زمانی می شود. اگر این موارد را اعمال و رعایت کنیم ، ممکن است بتوانیم در ۲۰۲۱ جنبه هایی از شخصیت خود را آگاهانه و با موفقیت تغییر دهیم.
توجه : مطالب پزشک من از منابع خارجی ترجمه شده و تنها جنبه اطلاع رسانی و آموزشی دارد . از این رو توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست
منابع:
psychologytoday
دیدگاه تان را بنویسید